فریاد زیر آب
امشب سر و کارم به شما افتاده ست دل،معتکفِ مسجدِ گوهرشاد است بر سَر زده است عمری از عشقِ شما، دستی که به زلفِ پنجره فولاد است
ازآن زمان که دلم گشت مبتلای شما تمام زندگیم وقف شد برای شما سنین کودکی ام یاد داده مادر من بگویم و بنویسم ، سرم فدای شما
خاصیت نگاه تو ما را خراب کرد شاعر : محمد سهرابی
ما را شهید اشک و محن آفریده اند عاشق تر ازاویس قرن آفریده اند امرخدای عزوجل بوده در ازل ما را برای سینه زدن آفریده اند
الهي به آنان كه پرپر شدند پر از زخمهاي مكرر شدند عجل لولیک الفرج
من همان شبان ِ عاشقم سینه چاک و ساکت و غریب بی تکلّف و رها در خراب ِ دشتهای دور ساده و صبور یک سبد ستاره چیده ام برای تو یک سبد ستاره کوزه ای پُر آب دسته ای گل از نگاه ِ آفتاب یک رَدا برای شانه های مهربان تو! در شبان ِ سرد چارُقی برای گامهای پُر توان ِ تو در هجوم درد... من همان بلال ِ الکنم ، در تلفظ ِ تو ناتوان وای از این عتاب! آه.... برگزیده از وبلاگ : روایت تنهایی خم فروشی گفت کالایم می است رونق بازارم از ساز نی است من خمینی دوست دارم چون که او هم خم است وهم می است وهم نی است خوشتر آن باد که به نادانی خود خوش باشیم زآنکه امروز هرآن دل که بشد دانا سوخت با خنده بلد نیستم عاشق بشوم نه،بنده بلد نیستم عاشق بشوم اصلا تو خودت را بکشی من اینم شرمنده بلد نیستم عاشق بشوم! هستی عالم هست تو هست همه در دست تو دست همه پیوست تو پیوسته جانها مست تو گریان تو چشمان ما ای غایب ازچشمان ما یعقوب گریان تو شد یوسف پریشان تو شد عیسی به قربان تو شد موسی به فرمان تو شد گریان توچشمان ما ای غایب ازچشمان ما این کشور ما ملک پیمبر باشد فرمانده ما ز نسل حیدر باشد هر کس که بُود خامنه ای رادشمن از مشرک وبت پرست بدتر باشد غمگین نشد از اینکه به او تاخته اند یا آنکه به جانش تبر انداخته اند وقتی جگر انار خون شد که شنید از شاخه ی او چوب فلک ساخته اند سرمایه عمر آدمی یک نفس است آن یک نفس از برای یک همنفس است باهمنفسی گرنفسی بنشینی مجموع حیات عمرآن یک نفس است دریا به خروش آمده وطوفان است ابر و مه وخورشید وفلک گریان است باسوز وگداز نوحه میخواند باد زنجیر زن دسته ی ما باران است
قبله كسانى كه در ماه فرود مى آيند كجاست؟
ماه سيّاره اى است كه به دور زمين در حال حركت است و حجم آن 141برابر زمين مى باشد.(1) همان طور كه ماه براى ما خاكيان طلوع و غروب دارد، همچنين كره زمين براى مه نوردان و ساكنان آينده ماه طلوع و غروب دارد; گاهى قسمتى يا همه آن پيداست و گاهى از آن اثرى نيست. بنابراين هنگام طلوع زمين، مجموع كره خاكى قبله كسانى است كه در ماه نماز مى گزارند و همين كه برابر كره زمين بايستند (يا در برابر خطى كه عمود بر كعبه از دو طرف زمين مى گذرد قرار گيرند) در واقع مقابل كعبه ايستاده اند و استقبال كعبه كه شرط صحّت نماز است تحقّق مى پذيرد. ولى هنگامى كه زمين از ديدگاه ماه نشينان پنهان و به اصطلاح در حال غروب باشد، طرز ایستادن در مقابل كعبه به اين است كه محلّ تقريبى زمين در پشت افق ماه در نظر گرفته شود و به سوى خطى كه عمود بر كعبه در دو طرف زمين در آسمان امتداد دارد بايستند. نكته اى كه حتماً بايد به آن توجّه داشت اين است كه قبله تنها خود خانه كعبه نيست، بلكه امتداد آن از دو طرف پايين و بالا - در آسمان - نيز قبله است; يعنى هر كس به سوى خطّى كه بر كعبه عمود است و از آن مى گذرد بايستند رو به جانب قبله ايستاده و با توجّه به اين مسأله، قبله ماه نشينان در هنگامى كه زمين در پشت افق ماه قرار گرفته است روشن مى گردد.
. حجم ماه 12 ميليارد كيلومتر مكعب است.
تقصیر ماست غیبت طولانی شما بغض گلو گرفته ی پنهانی شما بر شوره زار معصیتم گریه میکنی جانم فدای دیده بارانی شما پرونده ام برای شما دردسر شده وضع بدم دلیل پریشانی شما ای وای من که قلب شما راشکسته ام آقا چه شد تبسم رحمانی شما ای یوسف مدینه مرا هم حلال کن عفو و گذشت سنت کنعانی شما آیا حقیقت است که اصلا شبیه نیست رفتار ما به رسم مسلمانی شما صدها هزار نوح وسلیمان نشسته اند در انتظار منسب دربانی شما
پسر عمه ام رَپر شده است اهل ژست و ادا و قِر شده است صورتش را سیاه کرده خفن خط ریشش رسیده تا گردن ته صدایش گرفته وخشن است عشق تیپ وقیافه ی فشن است وضع وحالش اگرچه ناجور است شده دلخوش به اینکه مشهور است شده معروف بین نسل جوان صاحب نام وشهرت وعنوان گرچه از هرلحاظ تعطیل است مایه افتخار فامیل است..
مهر تو را به عالم امکان نمیدهم این گنج پربهاست من ارزان نمیدهم گر انتخاب جنت وکویت به من دهند کوی تو را به جنت و رضوان نمیدهم نام تو را به نزد اجانب نمیبرم چون اسم اعظم است به دیوان نمیدهم جان میدهم به شوق وصال تو یاحسین تا بر سرم قدم ننهی جان نمیدهم ای خاک کربلای تو مُهر نماز من آن مهر را به ملک سلیمان نمیدهم ما را غلامی تو بُود تاج افتخار این تاج را به افسرشاهان نمیدهم دل جایگاه عشق تو باشد نه غیر تو این خانه خداست به شیطان نمیدهم تا سرنهاده ام چو مؤید به درگهت تن زیر بار منت دونان نمی دهم
من روز ازل دل به تو دلبر دادم حق خواست که در دام غمت افتادم از کودکی ام میان هیأت هایت من آب به دست عاشقانت دادم بهتر ز بهشت، روضه های تو بُود آموخته این راز به من استادم یکبار که از هیأت تو جاماندم دیدم که هزار سال عقب افتاده ام نام همه گر شود فراموش، قسم هرگز نرود نام حسین از یادم آنقدر حسین حسین بگویم محشر تا روضه بپا شود از این فریادم قبل از همه جا به کربلایت رفتم زین روست که تا روز ابد آبادم
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها |
|||
![]() |